|
|
نوشته شده توسط : احسان اسکندری
پسرک جلوی خانومی را میگیرد و با التماس میگوید :
خانم !
تو رو خدا یه شاخه گل بخرید
زن در حالی که گل را از دستش میگرفت
نگاه پسرک را روی کفش هایش حس کرد , چه کفش های قشنگی دارید!
زن لبخندی زد و گفت:برادرم برایم خریده است دوست داشتی جای من بودی؟
پسرک بی هیچ درنگی محکم گفت : نه ولی دوست داشتم جای برادرت بودم !
تا من هم برای خواهرم کفش می خریدم...
:: موضوعات مرتبط:
,
,
:: برچسبها:
فقر ,
محبت ,
مریم ,
تنهای ,
کفش ,
عشق ,
,
:: بازدید از این مطلب : 397
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : شنبه 20 آبان 1391 |
نظرات ()
|
|
|
|
|